
Sh
poprap
داریوش، برادرم، ای آسمانِ من تو رفتی و زمینِ من، خالی است از تو اما چه میشود کرد؟ عشق تو، خانه کرده است در سینهٔ من تا نفس دارم، تا نبضم میزند نام تو، داریوش من، با من خواهد بود تو پایانِ قصهٔ من نیستی تو آغازِ شعری هستی که همیشه میخوانم